ته دنیای پانیک

ته دنیای پانیک

اینجا جایی برا نوشتن حرفایی که تو دلم میمونه و هیچ وقت رو زبونم نمیاد مگر یه جایی مثه ته دنیا.....
ته دنیای پانیک

ته دنیای پانیک

اینجا جایی برا نوشتن حرفایی که تو دلم میمونه و هیچ وقت رو زبونم نمیاد مگر یه جایی مثه ته دنیا.....

هعی


میخواهم از فقر بگویم ......


فقر همه جا سر میکشد .......


فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ......


فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ..... طلا


و غذا نیست .......


فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک


کتابفروشی می نشیند ......


فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه های


برگشتی را خرد میکند ......


فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند


.....

فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته


میشود .....


فقر ، همه جا سر میکشد ........


فقر ، شب را " بی غذا " سر کردن نیست ..


فقر ، روز را " بی اندیشه" سر کردن است ..

دکتر شریعتی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد