ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
به نام سکوت
این واژه هایی که به سرم میکوبد
و غم هایی که به یادم می آیند
حتی
به اندازه غم نبودنت آنقدر مرا اذیت نمیکند
بعدا نوشت:
غمی که دیشب متحمل شدم خیلی بیشتر از تحملم بود!
خدا رو شکر که سالمم
اعتراف نوشت:
میدونید؟با مامانم بحثم شد
امروز اومد گفت دفترچه بیمتو بده ببرم هولوگرام بزنم بهش
منم اومدم صفحه اول دفترچمو که اصل کاریه و عکسم توشه رو درووردم که حرصش بگیره اونجا
قیافش دیدینی بود واقعا!
خوب کردم
دلم خنک شد
ولی خب دیگه خودم دفترچه بیمه ندارم
به نام سکوت
راستش را بخواهید هنوز دلم برای نوشتن تو اینجا تنگ نشده!
اینجا برام یادآور روزای بدیه!و باعث میشه وقتی میام حالم از خودم بهم بخوره!