ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
سلاممممممممممم
تا الان سر پا بودم!
همین الان غذا خوردم!خورشت بادمجون خوردم
مامان خانوم شر گذاشته!
امشب به همه گفته بیان اینجا تا همه با هم بریم دم ماشین بیاریمشون!
تازه زنگ زده میگه سارا درس خوندی؟
من عین کوزت از صبح کمرم افتاد بسکه تمیز کردمو سفره رو اماده کردم و غذا و میوه و کوفت و زهرمار
من از مهمونی این بزرگترا متنفرم
تازه چهار تا لیوانم تو دستم شکست هم پام زخمی شد هم دستم!
از اینورم داشتم سبزی خورد میکردم دستم سوخت
ای خداااااااااااااا
درسته مهمون حبیب خداست اما نه با پنجاه جور غذا و دسر و سالادو نوشیدنی و کوفت و زهرمار
اصلا به من چه یه نفر دیگه داره از مسافرت میاد؟
نه واقعا به من چه
کلا قر نمیزنم اما به جان خودم اعصاب برام نمونده
بس که کار مزخرف آشپزی و کار خونه جذابه!
ابئالفضلم که ماشالله گودزیلای به تمام معنا!
بابا من سارا برا این کارا ساخته نشدن!!!به من بگن دوتا روبات تا شب بساز اما نگن کارای خونه رو انجام بده !!
اصلا من نمیدونم کارای تکراری به چه درددی میخورن
پانیک نوشت:هیچ حسی به اومدنش ندارم جز اینکه بابا اینا رو تحویلش بدم برن پی کارشون!!!!!!
شاعر نوشت:حوا مرا ببخش!آدم نمیشوم!
سلوووووم سلوووووم
ما هم ناهار بادمجون داشتیم
منتهی این مدلش هست که شمالی ها درست میکنن
بادمجونو میگیری رو اتیش پوستش رو میکنی بعدش میکوبیش و نمیدونم چی بهش اضافه میکنی
هی بد نبود خوردم ازش چون بادمجون خوشم میاد
آخ جون پس خاله میاد نعععع
سوغاتی من یادت نره
توام راحت شدی از یانگوم بازی توی خونه
دلتم میدونم تنگ شده واسه خالم منتهی روت نمیشه بگی اینو میدونم دختر خجالتی هستی
اوهوم
آخی دست و پات بریده الهی بمیرم
چرا
حواست به خودت باشه پانیک هاااااا
کاری تکراری تو خونه به چه دردی میخورن انجام شون بدی ؟!!!!!خخخخ
شعر خیلی خفن بود
من آدم نمیشم آفرین آفرین
سلام
مطالبت مثل حال و روز فعل منه
از جمله اخریت خوشم اومد و بد بیاری هایی که پشت سر هم میارم عصابم رو ریخته به هم نمیتونم مثل ادم بخونم